بنــام او .......
زندگی حادثه ی گم شدن است
در هیاهوی زمستان نهان
زندگی فاصله ی خاطره هاست
در پس برگ همین روز سیاه
زندگی ثانیه ای دیر و سریع
زندگی حاشیه ای دور و دراز
زندگی لحظه ای تکرار زمان
در همین بادیه ها ِ گوشه کنار
زندگی پر شدن از حس دروغ
زندگی هاله ی بی حدو شمار
زندگی پایه ی تنها شدن است
در میــان تپش ســرد قـــرار
زندگی نیست شدن, نابودی
زندگی واژ ه ی بی رنگ و دلیل
داستانی به همین رنگ و ریا !!.....