-
....
شنبه 26 دیماه سال 1388 16:25
تصمیم گرفتم دیگه دلتنگیامو با کسی قسمت نکنم می خوام روزهای خاکستریم مال خودم باشن << دیگه نمی نویسم >> . . . خداحافظ .
-
.........
شنبه 19 دیماه سال 1388 11:55
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ کی گفته پائیز اونه که ب ر گ ه ا رو میریزه !! واسه دلی که : ع ♥ ا ♥ ش ♥ ق ♥ ه ♥ تموم ســــــــــال پائیزه !! ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
-
شبهای تنهایی
جمعه 18 دیماه سال 1388 16:41
نمی دونم چرا امشب دلم آشوب ِ ، آرووم و قرار ندارم منتظرم ، گوشیم توو دستمه ، دل توو دلم نیست ، کاش زودتر اس ام اس بزنی : فقط بگی که حالت خوبه فقط بگی که امشبم منتظرت نباشم !! چرا خوابم نمیبره ؟؟ از شدت ناراحتی نفسم تنگ شده هر نفسم با آهی هم آهنگ شده ......... دلم می خواد موسیقی گوش بدم ! مدیا پلیر رو باز کردم و...
-
امشب می خوام از تو بگم
جمعه 18 دیماه سال 1388 13:04
برای کسی که دوستش دارم ..... امشب می خوام از تو بگم ، تویی که دنیای ِ من ی تویی که هفت آسمونو با تو عوض نمی کنم توو خواب و بیداری ِ من ، مثل یه رؤیا می مونی شبها که مهتابی می شن ، پولک ِ نقره می پاشن اگه یه وقت پیدا بشی ، از تو خجالت می کشن ستاره ها چند تا بشن ! که قد چشمهای تو شن؟ یه آسمون ستاره رو با تو عوض نمی کنم...
-
بی تپش......
چهارشنبه 16 دیماه سال 1388 22:27
دوست دارم بنویسم از خودم از درد دلم از روزگارم ولی نمی دونم از چی و کی بنویسم تا آرووم شم فقط اشکام میریزن و میریزن و میریزن ..... ولی دیگه گریه هم آرومم نمیکنه .............. کاش قلبم توان تحمل این همه ...... داشت کاش انقد زود جا نمی زدم ! دوست ندارم بگم خسته شدم . دوست ندارم بگم کم آوردم . دوست ندارم بگم تنهایی...
-
پس از تو قسمت بادم.......
چهارشنبه 16 دیماه سال 1388 15:11
دل من تـنها بـود ، دل من هرزه نـبـود ... دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا به کجا ؟! معـلـوم است ، به در خانه تو ! دل من عادت داشـت ، که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری که تو هر روز آن را به کناری بزنی ... دل من ساکن دیوار و دری ، که تو هر روز از آن می گـذری . دل من ساکن دستان تو بود دل من گوشه یک باغـچه بـود که...
-
ماه خون......
پنجشنبه 3 دیماه سال 1388 14:50
نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است اسـم رمز حمله ام یاس...
-
سرگذشت پیانو در ایران
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 11:06
از زمانی که پیانو ساخته شد به دلیل رنگ زیبای صدا و توانایی اون در اجرای همزمان چندین نت، این ساز بزرگ همواره مورد توجه موسیقیدانان در سبک های مختلف بوده و هست. موسیقی ایران هم از این پدیده مستثنی نبوده و پیانو در اون نقش قابل توجه ای رو ایفا کرده. اولین پیانوهایی که وارد ایران شد در واقع هدایایی بودند از طرف پادشاهان...
-
جواد معروفی
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 11:02
هنگامی که خوابهای طلایی را می زند جواد معروفی شکوفه های بهار لبخنده بر لبان با آن مزارع گندم را توامان آهنگش خواب می رود از آن هنگامی که خوابهای طلایی را می زند جواد معروفی موج موج هر طوفان ز لای لای هر گامش ورق می خورد از آن هنگامی که خوابهای طلایی را می زند جواد معروفی درختان خزان زده حتی خوابهای سبز می بینند اما...
-
خواب های طلائی
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 10:48
شعر از : فـریدون مشیـری ( با یاد استاد جواد معروفی ) دیگر به روی بال زرافشان نغمه ها آن آبشار نور و نوازش رنگین کمان آهنگ پروازهای رنگ ما را به آن بهشت خدائی نمی برد. آن پنجه طلائی سحر آفرین، دریغ در این شب بلند ما را به خواب های طلائی نمی برد. بیداری است اینک و ، افسوس خاموشی است و بهت وین کوله بار حیرت و اندوه بر...
-
بدون مرز......
جمعه 20 آذرماه سال 1388 21:33
دلم احساس غم دارد در این انبوه ویرانی کمی تا قسمتی ابری وشاید باز بارانی چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد ، چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد ، پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند ، چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد!!
-
من و تو تنهای تنها......
جمعه 20 آذرماه سال 1388 21:20
کاش توقحطی شقایق باز بشیم سوار قایق بشینیم بریم تودریا من وتو تنهای تنها ماهیا خیلی امینن نمیگن اگه ببینن انقدر میریم که ساحل از من وتو بشه غافل قایق وباهم می رونیم میریم اونجاها می مونیم جایی که نه آسمونش نه صدای مردمونش نه غمش نه جنب وجوشش نه صدای گلفروشش مث اینجا آهنی نیست خوبن اما گفتنی نیست پس ببین، یادت بمونه...
-
پائیز
جمعه 20 آذرماه سال 1388 20:55
پاییز را دوست دارم... بخاطر غریب و بی صدا آمدنش بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش بخاطر رفتن و رفتن... و خیس شدن زیر باران های پاییزی بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش بخاطر شب های سرد و طولانی اش بخاطر...
-
حریر نازک تنهایی .........
یکشنبه 8 آذرماه سال 1388 00:07
^ ^ ^ . دوباره مریم موندو تیک تاک عقربه های ساعت و یه شب سرد و بارونی ..... دوباره مریم موندو یه پنجره ی رو به باغ و یه آسمون بی ستاره و سرد ...... دوباره مریم موندو یه نگاه یخی به ماه پشت ابرو چشمای بارونی ............. دوباره مریم موندو قلب تنهاش و یه آه عمیق ............. دوباره مریم موندو یه عالمه حرف نگفته که توو...
-
من و من و آریوس ............
جمعه 6 آذرماه سال 1388 11:31
گاهی وقتا خوبه آدم بزنه به رگ بیخیالی .... انگار نه انگارررررررررررررر که چیزی شده ..... منم می خوام بیخیالی طی کنم میخوام با آریوس خلوت کنم....... می خوام همه چیزو فراموش کنم..... پ.ن : کاش می شد تا ته دنیا بیخیالی طی کرد..........
-
خزان......
پنجشنبه 5 آذرماه سال 1388 14:26
انگار پای ثانیه ها لنگ می شود وقتی دلی برای دلی تنگ می شود .......
-
منتظر تنهـــــــا......
چهارشنبه 4 آذرماه سال 1388 22:36
بنــام او ....... زندگی حادثه ی گم شدن است در هیاهوی زمستان نهان زندگی فاصله ی خاطره هاست در پس برگ همین روز سیاه زندگی ثانیه ای دیر و سریع زندگی حاشیه ای دور و دراز زندگی لحظه ای تکرار زمان در همین بادیه ها ِ گوشه کنار زندگی پر شدن از حس دروغ زندگی هاله ی بی حدو شمار زندگی پایه ی تنها شدن است در میــان تپش ســرد...
-
تهــی تر از همیشــه ....
سهشنبه 3 آذرماه سال 1388 14:52
. . . >> هیچ چیز ابدی نیست << . . .