کاش توقحطی شقایق
باز بشیم سوار قایق
بشینیم بریم تودریا
من وتو تنهای تنها
ماهیا خیلی امینن
نمیگن اگه ببینن
انقدر میریم که ساحل
از من وتو بشه غافل
قایق وباهم می رونیم
میریم اونجاها می مونیم
جایی که نه آسمونش
نه صدای مردمونش
نه غمش نه جنب وجوشش
نه صدای گلفروشش
مث اینجا آهنی نیست
خوبن اما گفتنی نیست
پس ببین، یادت بمونه
کسی ام اینو ندونه
زنده بودیم اگه فردا
وعده ء مالب دریا